قلم کوچک من

شعرها ، داستان ها و نوشته های من

قلم کوچک من

شعرها ، داستان ها و نوشته های من

چشمه قرآن

چشمه قرآن



چشمه با قل قل نوشت : 
قل هو الله احد
دانه ای از زیر سنگ 
گفت : الله الصمد

دانه بوی گل گرفت 
زیر آن سنگ کبود
لم یلد تکرار شد 
بر لب زاینده رود 

هست قرآن چشمه ای
از خدای اطلسی 
قل قل آن جاری است 
در میان جزء سی


شاعر : غلامرضا بکتاش

نظرات 5 + ارسال نظر
عمه فائزه چهارشنبه 27 بهمن‌ماه سال 1389 ساعت 08:53 ب.ظ

سلاااااااااااام
خوبی؟
چه قدر شعرت خوشکل بود گل من
چرا دیگه از اون داستان خوشکل خوشکلا نمیذاری؟

سلام عمه
چون دیگه داستان گیرم نیامده
کاشکی باز گیرم بیاد و بتونم بذارم

وحید جمعه 29 بهمن‌ماه سال 1389 ساعت 06:32 ب.ظ

هست قرآن چشمه ای
از خدای اطلسی
شعر بسیار قشنگی است ، امیدوارم همیشه سهمت جرعه های روح بخش از چشمه قرآن باشد دخترم

عمه فاطمه شنبه 30 بهمن‌ماه سال 1389 ساعت 10:21 ق.ظ

عزیزم قربو نت برم شعرا و مطلبای خیلی قشنگی مینویسی اما اگه اسم وبلاگت قلم کوچکه در عوض خودت خیلی بزرگی بازم برامون مطلب بذار

ستاره یکشنبه 1 اسفند‌ماه سال 1389 ساعت 12:36 ب.ظ http://sfeiz.blogsky.com

سلام به دوست خودم فاطمه جان.
خیلی مطالب قشنگی می ذاری.
عکس هایت را هم بذار تا ببینیم.
دوستت ستاره.

مریم دوشنبه 2 اسفند‌ماه سال 1389 ساعت 09:10 ق.ظ http://maryamrostami.blogsky.com

فاطمه جونم دلم برات خیلی تنگ شده.شعرات خیلی قشنگه.بازم برامون بذار.امیدوارم هر چه زودتر ببینمت!

برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد