دیشب ، خواب عجیبی دیدم . خواب دیدم روز مادر شده بود ، با اولین ضربه ساعت 10 همه ی دختر ها و زن های تمام دنیا ، قیافه هاشون عوض می شد و تا روز مادر سال آینده همون جوری می موندند. قیافه ی من با مامانم عوض شده بود ، یعنی بینی مامانم به اون بزرگی روز صورت من نمایان شده بود و به همون بزرگی هم باقی مو نده بود. واقعاً بده ها!!!!!!!!!!!!!!!
لطفاً هرکسی که می تونه خوابم را تعبیر کنه.
با تشکر
حالا شما بگید که صورتتون با چه کسی عوض شده ؟
پدرم می گوید : از کودکی ات نهایت استفاده را بکن.
پرسیدم : چرا؟
پدر گفت : چون وقتی در کودکی چیزی بیاموزی ، هیچ وقت فراموش نمی کنی.
گفتم : یعنی الان که شما دارید زبان انگلیسی می خوانید ، فردا فراموش خواهید کرد؟
پدر گفت : نه ، منظورم این نبود. مثلاً الان به شما شعری را می آموزند ، شما آن را خوب یاد می گیرید و همیشه به یاد خواهید داشت ولی وقتی بزرگ می شوید ،مهندس می شوید. آن موقع شعر دیگری را به شما می آموزند. فردای آن روز شما شروع می کنید به خواندن آن شعر. چون ذهن شما در کودکی باز است و به غیر از شعر به چیز دیگری فکر نمی کنید ، به راحتی آن را یاد می گیرید ، ولی در بزرگ سالی ، چون ذهن شما به چیز های مختلفی فکر می کند ، طبیعی است که آن را فراموش کنید.
پس از کودکی ات نهایت استفاده را بکن!
خداوند را فراموش نساز
همه ما می دانیم که این مادر است که به ما شیر می دهد تا بزرگ شویم
توی کلاس اول بهمون خواندن و نوشتن یاد می دهند
توی کلاس دوم بهمون جمع و تفریق یاد می دهند
توی کلاس سوم بهمون علوم یاد می هند
توی کلاس چهارم بهمون اعضای بدنمون را یاد می دهند
توی کلاس پنجم آماده مون می کنند برای راهنمایی
ولی فکر می کنید چرا خارجی ها ششم هم دارند ؟
ششم به چه کار شون می یاد ؟
سلام
اسم من فاطمه است و 8 سال دارم.
من از بچگی علاقه زیادی به شعر گفتن و داستان نویسی داشتم و گهگاهی هم یه چیزایی می گفتم ، اول که نمی توانستم بنویسم و بخونم ، من می گفتم و مامان و بابام می نوشتند.
حالا که دیگه خودم می تونم بنویسم و بخونم این وبلاگ رو درست کردم تا هم شعر ها و داستان هام بمونه ، هم اگه کسی دوست داشت اون ها رو بخونه ، و هم از همه مهم تر این که از نظرات دیگران استفاده کنم و در این زمینه پیشرفت کنم.